ازیناست که میگم نخونید:)

ساخت وبلاگ
۱ دیشب توی قطار یه فیلم جالب گذاشته بودن که خب از نیمه فیلم رو دیدیم ولی کلیت فیلم از همونجا متوجه شدم.. توی این فیلم میاد تقابل دو نگاه به زندگی نشون میده که اولیش قالب اصلی زندگی هممونه، نگاه اولش نگاه کارمندیه، سر تایم بیدارشی سر تایم بخوابی استرس کار همه چی رو برنامه، همه برنامه ریزی ها بر اساس کار، بچم یه روز از درسش نیافته  درسخون باشه معدل اول باشه و.... و بعد نشون میداد چقدر این چهارچوبای الکی مارو از لذت زندگی محروم کرده! چقدر غرق زندگی منضبط کارمندی هستیم و از لذت و هیجان زندگی دوریم! آخر فیلم یه دیالوگ قشنگ به این مضمون بود: همه ما وقتی جای هستیم که بهمون خوش میگذره و کنار عزیزانمون هستیم فکر میکنیم چیزی نیست و بازم تکرار میشه، درحالی که شاید اینبار آخرین بار باشه! من زنمو کنار این دریاچه از دست دادم و این آخرین باری بود که خوشحال بودم... ۲ روحیه ریسک پذیری خیلی خوبه، روحیه رها بودن این چندوقت تو زندگی و کارم به خصوص متوجه شدم چقدر به این روحیه لازم دارم و چقدر جاش خالیه! و خب میتونم بگم یکسال گذشته برای من تجربیات خیلی زیادی به ارمغان آورد.. برای خیلیاش چندروز اضطراب کشیدم دلپیچه داشتم، متاثر شدم، افسرده شدم و... ولی خب خوشبختانه قوی تر شدم یا به عبارتی پوستم کلفت تر شد ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 12 خرداد 1401 ساعت: 19:45

وسط بحثو دعوا یهو میگفت _منم! راستش اونقدری سرگرم گله و لجبازی بودم که توجه نمیکردم در جواب همه حرفام فقط میگه منم حواسم نبود اصلا بپرسم یعنی چی منم؟ بدتر حرصی میشدم و آتیش معرکه بالا میگرفت و کار میرسید به اونجا که نباید! یبار اما وقتی گفت منم، دیگه سکوت نکرد داد زد : منم! اینکه داری باهاش میجنگی منم! دشمن نیست، غریبه نیست، رهگذر کوچه خیابونم نیست!منم! نه شمشیر دستمه نه سنگر گرفتم جلوت، نه قراره باهات بجنگم! میبینی دستام بالاست؟تسلیمم! نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم،فقط به حرمت عشقی که توگاهی از یاد میبریش یه وقتایی اگر سکوت نمیکنم برای این نیست که حرفی واسه گفتن ندارم فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنم چیزی رو یادم نمیره اونی که جلوم وایساده تویی ولی تو انگار یادت میره اینی که داری زخم رو زخمش میزنی، زخم زبونش میزنی منم! میفهمی؟ منم!   +طاهره اباذری هریس ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 143 تاريخ : پنجشنبه 12 خرداد 1401 ساعت: 19:45

امروز یه پیج املاکی میدیدم نوشته بود یه معامله امروز قرار بود انجام بشه که گیر نفر سوم افتادیم و کنسل شد. بعد در ادامه نوشته بود نفر سوم کسیه که در لحظه اخر به خریدار و فروشنده اضافه میشه و ژست پدرخوانده میگیره با قصد دلسوزی مانع انجام معامله میشه که بعد از چند روز هم باعث پشیمونی خریدار و فروشنده میشه... از ظهر دارم فکر میکنم به نفرات سوم زندگیمون‌.. میتونه مادر و پدر باشه، میتونه همکار باشه و یا یه دوست باشه! کسایی که به هر دلیلی، شکست های قبلی خودشون، ضعف های وجودیشون ریسک پذیر نیستن و شجاعت انجام کارهای بزرگ رو ندارن.. این نفرای سوم نه تنها هیچوقت مشوق ما برای حرکت های بزرگ زندگیمون نیستن بلکه مادامی که متوجه قدم های بزرگ زندگیمون میشن  که میتونه زندگیمونو متحول کنه! با حجمه های زیاد، کوهی از انرژی منفی، دلسوزی ها و نگرانی های الکی سعی میکنن مارو منصرف کنن و به یه منطقه امن و یه زندگی معمولی و حداقلی ولی مطمئن محدود کنن! خیلی وقت ها این نفرات سوم انقدر به ما نزدیکن و عزیز که نمیشه حذفشون کرد! اما باید مواظب باشیم که این آدما تا چه حد میتونن تو لحظه آخر درست وقتی که میتونیم یه انتخاب خوب داشته باشیم مارو منصرف کنن و عقب بندازن ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 12 خرداد 1401 ساعت: 19:45